یک شب سر سفره ی افطار در روزنامه (جمهوری اسلامی ) با مهندس گفتگو می کردم پیرامون غزلی که مدتی قبل از یکی از شاعران خانم چاپ کرده بودیم و اسباب درد سر شده بود و مدام از بعضی نهادها - که متاسفانه فضاهای فرهنگی را امنیتی می خواهند - حرف می شنیدیم که .....!
مهندس هم گفت که مدتی قبل این شعر را دیده و از زیبایی مضمون آن لذت برده و حتی تکه ی روزنامه را جایی نگه داشته تا به دفعات بخواند .من چون شعر را حفظ بودم خواندم و نظر تکمیلی ایشان را جویا شدم .نکته های بدیعی گفتند که هنوز در ذهنم رژه می رود به این مضمون که :
شعر مقوله ی " هرکسی از ظن خود شد یار من " است .یک منشور چند بعدی ست که قابل تاویل است .ذات هنر این چنین است و...
خلاصه ایشان توجه دادند که این برخوردها با شاعران خصوصا جوانان یعنی مصادره کردن آن ها به نفع جریان های فرهنگی معارض .
ما اینقدر از نظر فنی و کارشناسی آقای موسوی حظ بردیم که نه تنها به اخطار های شفاهی جریانات بیرون از روزنامه التفات نکردیم که به دفعات آن شعر را چاپ کرده و شاعر آن بیت ها را مورد تفقد فراوان قرار دادیم .
(عبدالحمید رحمانیان)
به نام خدا
در روز 20 خرداد به خیابان امدیم تا شور و شوق مردم را در کوچه و خیابان ببینیم
صحنه های بسیار زیبایی را می توان مشاهده کرد جوانان و نوجوانانی را می توان دید که به تبلیغات نامزد های خود می کردند
تصاویر نامزد هایی انتخاباتی را در دست داشته به همدیگر نشان می دهند
در سر چهار راه ها طرفداران نامزدها بدون انکه به هم توهین کنند به تبلغات می پرداختند
اما در روز 22خرداد هم فقط برای یک حماسه امده بودند و دیگر خبری از تبلیغات نبود
ما می خواسیتم برویم رای بدهیم در همان اوایل رای گیری که خوشبختانه با ارامش توانستیم رای خود را به داخل صندوق بریزیم
اما پسر عمویم با تجمع افرادی بی شمار مواجع شد و اخر مجبور شد رای خود را در مکانی دور تر اخذ کند